Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . دوچرخهسوار
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
le cycliste
/siklist/
قابل شمارش
مذکر
1
دوچرخهسوار
1.Le cycliste a dévié de sa route habituelle et s'est perdu.
1. دوچرخهسوار از مسیر همیشگیاش منحرف شد و گم شد.
2.Les cyclistes se sont alignés pour le départ de la course.
2. دوچرخهسواران برای آغاز مسابقه صف بستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
cyclisme
cyclique
cycle
cyclable
cyberjargon
cyclone
cygne
cylindre
cylindrique
cylindrée
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان