[فعل]

dégrader

/deɡʁadˈe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: dégradé] [حالت وصفی: dégradant] [فعل کمکی: avoir ]

1 خراب کردن ویران کردن، از بین بردن

  • 1.Dégrader une façade
    1. بنایی را ویران کردن

2 خوار کردن کوچک کردن، ضایع کردن

  • 1.Cette publicité dégrade l'image de la femme.
    1. این تبلیغات تصویر زن را ضایع می‌کند.
  • 2.Dégrader publiquement un officier.
    2. خوار کردن یک افسر در انظار [جلوی همه].

3 خلع درجه کردن

  • 1.dégrader publiquement un officier
    1. افسری را در ملاعام خلع درجه کردن

4 ویران شدن خراب شدن، از بین رفتن (se dégrader)

  • 1.Cette maison s'est dégradée.
    1. این خانه ویران شده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان