[صفت]

dégueu

/deɡø/
قابل مقایسه

1 حال‌بهم‌زن چندش‌آور

  • 1.Ce gâteau est dégueu : ne le mange pas !
    1. این کیک حال‌بهم‌زن است، آن را نخور!
  • 2.Ce mec est dégueu.
    2. این مرد چندش‌آور است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان