[فعل]

dépêcher

/depeʃe/
فعل گذرا
[فعل کمکی: avoir ]

1 با عجله فرستادن زود فرستادن

  • 1.Dépêcher un messager
    1. با عجله پیامی فرستادن

2 عجله کردن شتاب کردن (se dépêcher)

  • 1.Je dois me dépêcher parce que j'ai un avion à prendre.
    1. من باید عجله کنم چون [هواپیمایی برای سوار شدن دارم] باید هواپیما سوار شوم.
  • 2.Je me dépêche de finir pour venir te rejoindre.
    2. من در تمام کردن (کار) عجله می‌کنم تا به تو بپیوندم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان