[اسم]

la dépréciation

/depʀesjasjɔ̃/
قابل شمارش مونث

1 کاهش ارزش

  • 1.L'acheteur a constaté une dépréciation du dollar.
    1. خریدار به کاهش ارزش دلار پی برد.
  • 2.On observe la dépréciation de cette monnaie.
    2. ما شاهد کاهش ارزش این پول هستیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان