[فعل]

déraper

/deʁapˈe/
فعل ناگذر
[گذشته کامل: dérapé] [حالت وصفی: dérapant] [فعل کمکی: avoir ]

1 لغزیدن سر خوردن

  • 1.Il a dérapé et cassé ses jambes.
    1. او لغزید و پاهایش شکست.

2 منحرف شدن از کنترل خارج شدن

  • 1.La conversation a dérapé.
    1. بحث منحرف شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان