[اسم]

le désert

/dezɛʀ/
قابل شمارش مذکر

1 بیابان

  • 1.Dans le désert, l'eau est une ressource rare.
    1. در بیابان، آب منبعی کمیاب است.
  • 2.Il y a des déserts sur tous les continents.
    2. در تمام قاره‌ها بیابان‌هایی وجود دارد.
[صفت]

désert

/dezɛʀ/
قابل مقایسه
[حالت مونث: déserte] [جمع مونث: désertes] [جمع مذکر: déserts]

2 متروکه

مترادف و متضاد inhabité habité
une île déserte
جزیره‌ای متروکه

3 خالی خلوت

مترادف و متضاد plein
  • 1.Le dimanche, le centre commercial est désert.
    1. یکشنبه‌ها، مرکز تجاری خالی است.
تصاویر
کلمات نزدیک
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان