[اسم]

la détente

/detɑ̃t/
قابل شمارش مونث

1 استراحت آرامش

  • 1.Après un long travail, il faut se donner quelques jours de détente.
    1. بعد از یک کار طولانی، باید چند روزی را به استراحت اختصاص داد.
  • 2.J'ai trouvé un bon équilibre entre travail et détente.
    2. من تعادلی خوب بین کار و استراحت برقرار کرده‌ام.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان