[عبارت]

des pattes de mouche

/de pat də muʃ/

1 دست‌خط بد و ناخوانا دست‌خط خرچنگ قورباغه

  • 1.Je ne peux pas lire ces pattes de mouches.
    1. من نمی‌توانم این دست‌خطهای خرچنگ قورباغه را بخوانم.
  • 2.Tu arrives à lire mes pattes de mouche ?
    2. تو موفق شدی دست‌خط بد و ناخوانای من را بخوانی؟
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت اللفظی این عبارت "پاهای مگس" است که در حقیقت کنایه از "دست‌خط بد و ناخوانا" و یا "دست‌خط خرچنگ قورباغه" است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان