Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . توصیف
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la description
/dɛskʀipsjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
توصیف
شرح
1.C'est une description des changements dans un enzyme.
1. این شرحی از تغییرات در یک آنزیم است.
2.Le témoin a fourni une description claire de l'incident.
2. شاهد شرح دقیقی از حادثه ارائه داد.
تصاویر
کلمات نزدیک
descriptif
descente en rappel
descente de lit
descente
descendre
desiderata
design
designer
despote
despotique
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان