[اسم]

la distribution

/distʀibysjɔ̃/
قابل شمارش مونث

1 توزیع پخش، تقسیم

  • 1.La distribution du courrier a lieu le matin.
    1. توزیع بسته‌ها صبح انجام می‌شود.
  • 2.Une autre entreprise assure la distribution de nos produits.
    2. شرکت دیگری پخش محصولات ما را تضمین می‌کند.

2 انتخاب هنرپیشه

  • 1.La distribution des rôles de ce film est réussie.
    1. انتخاب هنرپیشه نقش‌های این فیلم موفق است.
  • 2.Une brillante distribution.
    2. یک انتخاب هنرپیشه هوشمندانه.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان