Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . توزیع
2 . انتخاب هنرپیشه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la distribution
/distʀibysjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
توزیع
پخش، تقسیم
1.La distribution du courrier a lieu le matin.
1. توزیع بستهها صبح انجام میشود.
2.Une autre entreprise assure la distribution de nos produits.
2. شرکت دیگری پخش محصولات ما را تضمین میکند.
2
انتخاب هنرپیشه
1.La distribution des rôles de ce film est réussie.
1. انتخاب هنرپیشه نقشهای این فیلم موفق است.
2.Une brillante distribution.
2. یک انتخاب هنرپیشه هوشمندانه.
تصاویر
کلمات نزدیک
distributeur de billets
distributeur automatique
distributeur
distribuer
distrayant
dithyrambique
diurétique
divagation
divaguer
divan
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان