[اسم]

le domaine

/dɔmɛn/
قابل شمارش مذکر

1 زمینه حوزه

مترادف و متضاد compétence discipline matière ressort secteur
se spécialiser dans un domaine
در زمینه‌ای متخصص بودن
  • Dans quel domaine s'est-elle spécialisée ?
    او در چه زمینه‌ای متخصص است؟
le domaine de l'astronomie/l'éducation...
زمینه ستاره‌شناسی/آموزش...
  • 1. Des progrès ont été faits dans le domaine de l'astronomie.
    1. پیشرفت‌هایی در زمینه ستاره‌شناسی صورت گرفته‌است. [ستاره‌شناسی پیشرفت‌هایی کرده‌است.]
  • 2. Mon frère travaille dans le domaine de l'éducation.
    2. برادرم در حوزه‌ آموزش کار می‌کند.

2 ملک املاک، زمین

مترادف و متضاد bien terre
posséder/habiter... un domaine
صاحب زمینی بودن/در ملکی زندگی کردن...
  • 1. Il possède un domaine de 10 hectares.
    1. او ملکی 10 هکتاری دارد.
  • 2. Ma famille habite un grand domaine à la campagne.
    2. خانواده‌ام در ملکی بزرگ بیرون شهر زندگی می‌کنند.

3 دنیا (استعاره‌ای) جامعه

مترادف و متضاد monde univers
le domaine du cinéma/de la musique...
در دنیای سینما/موسیقی...
  • 1. Il est célèbre dans le domaine du cinéma.
    1. او در دنیای سینما معروف است.
  • 2. Pour faire du progrès dans le domaine de la musique, il faut préserver.
    2. برای موفقیت در دنیای موسیقی باید تلاش کنید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان