[اسم]

le domestique

/dɔmɛstik/
قابل شمارش مذکر

1 خدمتکار مستخدم

  • 1.Domestiques d'une maison
    1. خدمتکار یک خانه

2 نوکر برده

  • 1.Il nous traite comme des domestiques.
    1. او با ما مثل نوکر(ش) رفتار می‌کند.
[صفت]

domestique

/dɔmɛstik/
قابل مقایسه
[حالت مونث: domestique] [مذکر قبل از حرف صدادار: domestique] [جمع مونث: domestiques] [جمع مذکر: domestiques]

3 اهلی (حیوان)

  • 1.Le chien, le chat, le cheval sont des animaux domestiques.
    1. سگ، گربه و اسب حیواناتی اهلی هستند.

4 خانگی (مربوط به) خانه

  • 1.Le lynx ressemble à un grand chat domestique.
    1. سیاه‌گوش به یک گربه بزرگ خانگی شباهت دارد.
  • 2.Mon mari s'occupe habituellement des tâches domestiques.
    2. همسرم معمولا کارهای خانه را انجام می‌دهد [به عهده می‌گیرد].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان