[حرف اضافه]

durant

/dyʀɑ̃/

1 طی در طول

  • 1.Il a neigé huit jours durant les vacances.
    1. در طول تعطیلات 8 روز برف بارید.
  • 2.Les jurés ne doivent pas parler aux médias durant le procès.
    2. هیئت منصفه ی دادگاه طی محاکمه نباید با رسانه‌ها صحبت کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان