[صفت]

embué

/ɑ̃bɥe/
قابل مقایسه

1 بخار گرفته

  • 1.En hiver, les vitres sont embuées le matin.
    1. در زمستان شیشه‌ها صبح بخار گرفته هستند.
  • 2.Le miroir de la salle de bain était embué après ma douche.
    2. بعد از حمام من، آینه حمام بخار گرفته بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان