[فعل]

encadrer

/ɑ̃kɑdʀe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: encadré] [حالت وصفی: encadrant] [فعل کمکی: avoir ]

1 سازماندهی کردن تعلیم دادن

  • 1.C'est elle qui nous encadrera pendant le stage.
    1. این اوست که ما را طی دوره‌ی کارآموزی تعلیم خواهد داد.
  • 2.Le chef d'équipe encadre le travail de ses collègues.
    2. سرپرست گروه، کار همکارانش را سازماندهی می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان