[اسم]

l'enseigne

/ɑ̃sɛɲ/
قابل شمارش مونث
[جمع: enseignes]

1 تابلو (مغازه و غیره) نشان

  • 1.J'aperçois l'enseigne du magasin que je cherche.
    1. من تابلوی مغازه‌ای که به دنبالش می‌گردم را می‌بینم.
  • 2.L'enseigne lumineuse de cette pharmacie saute immédiatement aux yeux sur l'avenue Célestes.
    2. تابلوی نورانی این داروخانه در خیابان "سلست" بلافاصله به چشم میخورد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان