[اسم]

l'entrecôte

/ɑ̃tʀəkot/
قابل شمارش مونث

1 گوشت دنده

  • 1.Ils ont la meilleure entrecôte de la ville.
    1. آنها بهترین گوشت دنده شهر را دارند.
  • 2.Je voudrais une entrecôte, bien cuite.
    2. گوشت دنده کاملا پخته شده می خواهم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان