[اسم]

l'ermitage

/ɛʀmitaʒ/
قابل شمارش مذکر

1 گوشه عزلت خلوتگاه، جای دنج

  • 1.Elle a besoin de repos, elle a loué un ermitage.
    1. او به استراحت نیاز دارد، او جای دنجی اجاره کرده است.
  • 2.Vivre dans un ermitage.
    2. زندگی کردن در گوشه عزلت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان