[اسم]

l'ermite

/ɛʀmit/
قابل شمارش مذکر

1 راهب گوشه‌نشین، عابد، تارک دنیا

  • 1.Ce jeune homme est très solitaire et vit comme un ermite.
    1. این مرد جوان بسیار گوشه‌گیر است و مانند یک تارک دنیا زندگی می‌کند.
  • 2.Une ermite aurait vécu dans cette grotte.
    2. یک راهب در این غار زندگی می‌کرده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان