[اسم]

l'escroc

/ɛskʀo/
قابل شمارش مذکر

1 کلاهبردار شیاد

  • 1.Cet escroc a abusé de la confiance de ses victimes.
    1. این شیاد از اعتماد قربانیانش سو استفاده کرده است.
  • 2.Fais attention à ton argent parce cet homme est un escroc.
    2. حواست به پولت باشد چون این مرد یک کلاهبردار است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان