[اسم]

l'espion

/ɛspjɔ̃/
قابل شمارش مذکر
[جمع: espions] [مونث: espionne]

1 جاسوس

  • 1.Il était instruit par des espions.
    1. او توسط جاسوس‌ها آموزش دیده بود.
  • 2.Il jouait bien le rôle d’espion international.
    2. او نقش جاسوس بین‌المللی را به خوبی بازی میکرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان