[اسم]

l'espoir

/ɛspwaʀ/
قابل شمارش مذکر

1 امید

  • 1.Ce prisonnier a toujours gardé espoir en sa libération.
    1. این زندانی همیشه امیدش به آزادی‌اش را حفظ کرده است.
  • 2.Dans ce tableau, le vert représente l'espoir.
    2. در این تابلو (رنگ) سبز نشان‌دهنده‌ی امید است.
  • 3.perdre espoir
    3. امید خود را از دست دادن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان