Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . عنوان افتخاری عالیجناب
2 . برتری
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
l'excellence
/ɛkselɑ̃s/
قابل شمارش
مونث
1
عنوان افتخاری عالیجناب
2
برتری
فضیلت، کمال
1.Cet étudiant vise à l'excellence.
1. این دانشآموز به دنبال کمال است.
2.L'excellence de mon travail a été récompensée.
2. (به) برتری کارم پاداش داده شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
excavatrice
excavation
exaucer
exaspérer
exaspération
excellent
exceller
excentricité
excentrique
excentré
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان