Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . استثنا
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
l'exception
/ɛksɛpsjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
استثنا
1.Ce savant est une exception, il sait vulgariser.
1. این دانشمند استثنا است، او میتواند همه چیز را به عوام بفهماند.
2.Les règles de grammaire ont toujours des exceptions.
2. قوانین گرامر همیشه استثنا دارند.
تصاویر
کلمات نزدیک
excepter
excentré
excentrique
excentricité
exceller
exceptionnel
exceptionnellement
excepté
excessif
excision
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان