[اسم]

l'exclusion

/ɛksklyzjɔ̃/
قابل شمارش مونث

1 اخراج بیرون کردن

  • 1.L'exclusion d'un élève.
    1. اخراج یک دانش‌آموز

2 حذف کنارگذاری

  • 1.Son exclusion du groupe l’avait beaucoup affecté.
    1. حذف او از گروه بسیار روی او تاثیر گذاشته بود.

3 طرد

  • 1.Il supporte difficilement son exclusion du club.
    1. او به سختی با طرد شدنش از انجمن کنار می‌آید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان