[اسم]

l'extérieur

/ɛksteʀjœʀ/
قابل شمارش مذکر

1 نمای خارجی بیرون، ظاهر

  • 1.L'extérieur du bâtiment a été rénové.
    1. نمای خارجی ساختمان بازسازی شده است.
  • 2.L'extérieur du château est vraiment magnifique.
    2. بیرون قصر واقعا باشکوه است.
[صفت]

extérieur

/ɛksteʀjœʀ/
قابل مقایسه

2 خارجی بیرونی، ظاهری

  • 1.Les enfants jouent dans la cour extérieure.
    1. بچه‌ها در حیاط بیرونی بازی می‌کنند.
  • 2.Ses problèmes viennent de mauvaises influences extérieures.
    2. مشکلاتش از تاثیرات بد خارجی ناشی می‌شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان