Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . نهایی
2 . شدید
3 . دورترین نقطه
4 . بیاندازه
5 . افراطی
6 . جبهه مخالف
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
extrême
/ɛkstʀɛm/
قابل مقایسه
1
نهایی
انتهایی
1.La partie extrême d'un objet
1. قسمت انتهایی یک شی
2
شدید
حاد
1.Joie extrême
1. شادی شدید
3
دورترین نقطه
منتهی الیه
1.À l'extrême pointe
1. دورترین نقطه
4
بیاندازه
بیحد و حصر، فوقالعاده
1.Il est d'une maigreur extrême.
1. او بیاندازه لاغر است.
2.Une joie extrême les envahit.
2. لذتی بیاندازه آنها را دربرگرفت.
5
افراطی
1.Avoir des opinions extrêmes en politique.
1. داشتن تفکرات افراطی در سیاست.
2.Il est extrême en tout.
2. او در همه چیز افراطی است.
[اسم]
l'extrême
/ɛkstʀɛm/
قابل شمارش
مذکر
6
جبهه مخالف
1.Passer d'un extrême à l'autre
1. از جبههی مخالفی به (جبهه) دیگر رفتن
تصاویر
کلمات نزدیک
extrémité
extrémiste
extraverti
extravagant
extravagance
extrême-orient
extrêmement
exténuer
extérieur
extérieurement
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان