[صفت]

extrême

/ɛkstʀɛm/
قابل مقایسه

1 نهایی انتهایی

  • 1.La partie extrême d'un objet
    1. قسمت انتهایی یک شی

2 شدید حاد

  • 1.Joie extrême
    1. شادی شدید

3 دورترین نقطه منتهی الیه

  • 1.À l'extrême pointe
    1. دورترین نقطه

4 بی‌اندازه بی‌حد و حصر، فوق‌العاده

  • 1.Il est d'une maigreur extrême.
    1. او بی‌اندازه لاغر است.
  • 2.Une joie extrême les envahit.
    2. لذتی بی‌اندازه آنها را دربرگرفت.

5 افراطی

  • 1.Avoir des opinions extrêmes en politique.
    1. داشتن تفکرات افراطی در سیاست.
  • 2.Il est extrême en tout.
    2. او در همه چیز افراطی است.
[اسم]

l'extrême

/ɛkstʀɛm/
قابل شمارش مذکر

6 جبهه مخالف

  • 1.Passer d'un extrême à l'autre
    1. از جبهه‌ی مخالفی به (جبهه) دیگر رفتن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان