[صفت]

féminin

/feminɛ̃/
غیرقابل مقایسه

1 (مربوط به) بانوان مونث، زنانه

  • 1.Je fais partie de l'équipe féminine de football.
    1. من عضو تیم فوتبال بانوان هستم.
  • 2.Je trouve que les magazines féminins sont souvent bêtes.
    2. به نظرم مجله‌های زنانه اغلب احمقانه هستند.
[اسم]

le féminin

/feminɛ̃/
قابل شمارش مذکر

2 جنسیت مونث

  • 1.Il existe trois genres en allemand : le féminin, le masculin et le neutre.
    1. سه جنسیت در زبان آلمانی وجود دارد، جنسیت مونث، جنسیت مذکر، جنسیت خنثی.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان