[اسم]

le féminisme

/feminism/
قابل شمارش مذکر

1 فمینیسم جنبش برابری حقوق زن و مرد

  • 1.Peut-être que c'est devenu un puissant organe du féminisme.
    1. شاید این یک نهاد قدرتمند در فمینیسم است.
  • 2.Vous comprenez rien, c'est du féminisme.
    2. شما متوجه هیچ‌چیز نیستید، این راجع به جنبش برابری حقوق زن و مرد است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان