Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . چاپلوسی (کسی را) کردن
2 . لاس زدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
faire la cour
/fɛʀ la kuʀ/
1
چاپلوسی (کسی را) کردن
زبانبازی کردن
1.Il va certainement vous faire la cour.
1. او قطعا چاپلوسی شما را خواهد کرد.
2.Tu dois lui faire la cour.
2. تو باید چاپلوسی او را بکنی.
2
لاس زدن
1.Ce gars fait la cour à ma sœur.
1. این پسر با خواهر من لاس میزند.
2.Il va vous faire la cour.
2. او با شما لاس خواهد زد.
تصاویر
کلمات نزدیک
faire la connaissance de
faire la bête
faire la bise
faire l'éloge de
faire l'âne pour avoir du son
faire la grasse matinée
faire la guerre à
faire la poussière
faire la promotion d'un film
faire la queue
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان