[اسم]

la filiation

/filjasjɔ̃/
قابل شمارش مونث

1 رابطه فرزندی

2 ارتباط رابطه

  • 1.Ce peintre revendique une filiation avec Picasso.
    1. این نقاش مدعی ارتباطی با پیکاسو است.
  • 2.La filiation des mots.
    2. رابطه‌ی کلمات.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان