[اسم]

la finance

/finɑ̃s/
قابل شمارش مونث

1 امور مالی

  • 1.Il gère mal ses finances.
    1. او امور مالی‌اش را بد اداره می‌کند.
  • 2.J'étudie la finance car je veux travailler pour une banque.
    2. من امور مالی خوانده‌ام چون می‌خواهم برای یک بانک کار کنم [در یک بانک کار کنم].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان