[فعل]

financer

/finɑ̃se/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته کامل: financé] [حالت وصفی: finançant] [فعل کمکی: avoir ]

1 سرمایه گذاری کردن حمایت مالی کردن، تامین مالی کردن

  • 1.La mairie finance ces travaux.
    1. شهردار این کارها را حمایت مالی می‌کند.
  • 2.La ville a financé la construction de nouveaux parcs.
    2. شهر (برای) ساختن پارک‌های جدید سرمایه گذاری کرده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان