[اسم]

le fonctionnaire

/fɔ̃ksjɔnɛʀ/
قابل شمارش مذکر
[جمع: fonctionnaires] [مونث: fonctionnaire]

1 کارمند دولت

  • 1.Ce fonctionnaire va examiner les documents.
    1. این کارمند دولت مدارک را بررسی خواهد کرد.
  • 2.Mon fils est devenu fonctionnaire.
    2. پسرم کارمند دولت شده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان