[اسم]

la formule

/fɔʀmyl/
قابل شمارش مونث
[جمع: fomules]

1 روش شیوه، فرمول

  • 1.Impossible de trouver cette formule chimique.
    1. یافتن این فرمول شیمیایی غیرممکن است.
  • 2.Le premier ministre actuel applique la même formule.
    2. نخست وزیر فعلی همان شیوه را به کار میبرد.

2 ورقه منو

  • 1.Je vous conseille ce repas avec formule à 25 euro par personne.
    1. من به شما این منوی 25 یورو برای هر نفر را پیشنهاد می دهم.
  • 2.Remplissez la formule ci-après.
    2. ورقه زیر را پر کنید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان