[اسم]

la fraternité

/fʀatɛʀnite/
قابل شمارش مونث

1 برادری

  • 1.J'adore cette fraternité des peuples.
    1. من عاشق این برادری بین مردمم.
  • 2.Liberté, Égalité, Fraternité, devise de la République française.
    2. آزادی، برابری، برادری، شعار جمهوری فرانسه.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان