[فعل]

frauder

/fʁode/
فعل ناگذر
[گذشته کامل: fraudé] [حالت وصفی: fraudant] [فعل کمکی: avoir ]

1 کلاهبرداری کردن

  • 1.Frauder à un examen.
    1. تقلب کردن در یک امتحان.
  • 2.Je n'avais pas l'intention de frauder.
    2. من قصد کلاهبرداری کردن نداشتم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان