[صفت]

furtif

/fyʀtif/
قابل مقایسه
[حالت مونث: furtive] [جمع مونث: furtives] [جمع مذکر: furtifs]

1 پنهانی مخفیانه، یواشکی

  • 1.Il entre d’un pas furtif.
    1. او با گام‌های مخفیانه وارد می‌شود. [او پاورچین وارد می‌شود.]
  • 2.J'ai pu déceler un sourire furtif sur son visage.
    2. من می‌توانستم متوجه لبخند پنهانی در چهره‌اش بشوم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان