[اسم]

le GPS

/ʒepeɛs/
غیرقابل شمارش مذکر

1 جی پی اس ردیاب

  • 1.Notre ami porte un bracelet GPS.
    1. دوست ما یک دستبند جی پی اس دست می‌کند.
  • 2.Son GPS nous donnera ses déplacements.
    2. ردیاب او (مختصات) جابه‌جایی‌هایش را به ما می‌دهد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان