[اسم]

la grisaille

/gʀizɑj/
قابل شمارش مونث

1 آب و هوای آلوده تیرگی و کدری

  • 1.Le printemps est le bienvenu après la grisaille de l'hiver.
    1. بعد از تیرگی و کدری زمستان، بهار (فصل) خوش‌موقعی است.
  • 2.Nous redoutons tous la grisaille de certaines journées d'hiver.
    2. ما همگی از آب و هوای آلوده برخی روزهای زمستان هراس داریم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان