[اسم]

la guinguette

/gɛ̃gɛt/
قابل شمارش مونث

1 کافه (بیرون شهر)

  • 1.Au bord de la Marne, il y avait de célèbres guinguettes.
    1. در حاشیه "مارن"، کافه‌های (بیرون شهر) مشهوری وجود داشت.
  • 2.C'est une guinguette au bord de l'eau.
    2. این یک کافه در حاشیه آب [دریا] است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان