[اسم]

la gymnastique

/ʒimnastik/
قابل شمارش مونث
[جمع: gymnastiques]

1 ژیمناستیک

  • 1.Il est professeur de gymnastique.
    1. او استاد ژیمناستیک است.
  • 2.J'adore la gymnastique acrobatique.
    2. عاشق ژیمناستیک آکروباتیک هستم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان