[اسم]

l'héritage

/eʀitaʒ/
قابل شمارش مذکر

1 میراث

  • 1.La terre est l'héritage de nos enfants.
    1. (کره) زمین میراث بچه‌های ماست.
  • 2.Le pays préserve son héritage culturel.
    2. این کشور از میراث فرهنگی‌اش محافظت می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان