[اسم]

l'hiver

/ivɛʀ/
قابل شمارش مذکر
[جمع: hivers]

1 زمستان

  • 1.L'hiver a été doux cette année.
    1. هوای زمستان امسال معتدل شده است.
en hiver
در زمستان [در طول فصل زمستان]
  • 1. J'attrape toujours froid en hiver.
    1. من همیشه در زمستان سرما می‌خورم.
  • 2. Le soleil se couche tôt en hiver.
    2. خورشید در زمستان زود غروب می‌کند.
les sports/Les vacances... d'hiver
ورزش/تعطیلات... زمستانی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان