[اسم]

l'honneur

/ɔnœʀ/
قابل شمارش مذکر

1 افتخار مایه‌ی افتخار

  • 1.C'est un grand honneur de recevoir une médaille de la part du roi.
    1. گرفتن یک مدال از طرف شاه افتخار بزرگی است.
  • 2.Ce serait pour moi un honneur de rencontrer un astronaute.
    2. ملاقات کردن یک فضانورد برای من مایه‌ی افتخار خواهد بود.

2 ارزش اعتبار

  • 1.Félicitations, l'honneur du succès de cette affaire vous revient.
    1. تبریک، ارزش موفقیت این معامله [کار] به شما بازمی‌گردد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان