[عبارت]

hors de

/’ɔʀ də/

1 خارج از بیرون از

  • 1.Il est hors de la ville.
    1. او بیرون شهر است.
  • 2.Les circonstances sont hors de mon contrôle.
    2. شرایط از کنترل من خارج است [خارج از کنترل من است].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان