[فعل]

huiler

/yilˈe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: huilé] [حالت وصفی: huilant] [فعل کمکی: avoir ]

1 روغن زدن روغن‌کاری کردن

  • 1.La porte grince; il faut l'huiler.
    1. در غژ غژ می‌کند، باید به آن روغن زد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان