[فعل]

innover

/inɔve/
فعل ناگذر
[گذشته کامل: innové] [حالت وصفی: innovant] [فعل کمکی: avoir ]

1 نوآوری کردن بدعت گذاشتن، ابداع کردن

  • 1.Il n'a pas innové.
    1. او نوآوری نکرده است.
  • 2.Les entreprises innovent pour conquérir de nouveaux marchés.
    2. شرکت‌ها برای غلبه بر بازارهای جدید نوآوری می‌کنند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان