[صفت]

insatisfait

/ɛ̃satisfɛ/
قابل مقایسه

1 ناراضی ناخشنود، ناخرسند

  • 1.Elle est insatisfaite de ses conditions de travail.
    1. او از شرایط کاری‌اش ناراضی است.
  • 2.Je suis insatisfait de la réponse de l'entreprise à ma plainte.
    2. من از جواب شرکت به شکایتم ناراضی هستم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان